در مورد استفاده از واژگان اشکال هندسی در طراحی الگوی زینتی

ساخت وبلاگ

در این مقاله به توسعه و استفاده از واژگان اشکال ساخته شده با استفاده از اصول هندسی به عنوان پایه ای برای طراحی الگوی زینتی پرداخته شده است. از طریق ترکیبی از تکنیک های ساخت دیجیتال و چاپ چاپ ، من فرایندی را برای کشف آزادانه تزئین هندسی بر اساس واژگان سازگار با شکل ها توسعه داده ام. این فرایند همبستگی بین استفاده از این واژگان و زبان را به عنوان واسطه بیان برجسته می کند. همچنین می تواند بینشی در مورد چگونگی جهانی بودن بیان بصری مفاهیم ریاضی به ما کمک کند تا ماهیت دنیای اطراف خود را درک کنیم.

پیوند به مقاله اصلی - مقاله کامل نیز در زیر بازتولید شده است

معرفی

‘هندسه چاه غیرقابل توصیف زیبایی رسمی است که از آن می توان سطل ما را پر کرد. اما قبل از اینکه پیش نویس برای استفاده مناسب باشد ، باید از طریق آگاهی هنرمند مورد بررسی ، تجزیه و تحلیل و فیلتر قرار گیرد. "(براگدون ، 1915)

اصول هندسی و ریاضی پایه و اساس ساختاری برای هنر زینتی و طراحی در فرهنگ ها در سراسر جهان از زمان باستان فراهم کرده است. اگرچه این رویکرد در فرهنگ های مختلف در طول تاریخ توسعه یافته است ، اما در سنت هنری اسلامی ، آن را به ارتفاعات پیشرفته بیان ، عمدتاً در زمینه معماری و هنرهای کتاب منتقل کرده است. در این مقاله در مورد استفاده از تزئینات هندسی به عنوان یک زبان بصری بحث خواهم کرد. از طریق تحقیقات مبتنی بر تمرین ، من کشف کرده ام که چگونه یک واژگان بصری از اشکال ایجاد شده از اصول هندسی می تواند برای کشف مفهوم زیبایی بیان شده از طریق هارمونی ، تقارن و نسبت ریاضی در طراحی استفاده شود.

الگوهای هندسی اسلامی اساساً مبتنی بر تقسیم منظم دایره است (El-Said and Parman ، 1976). این دایره را می توان به عنوان یک شکل دو بعدی تعریف کرد که در آن همه نقاط از یک نقطه نامحدود کوچک ، مرکز ، برابر هستند. یک سری از نقاط به طور منظم در محیط می تواند با خطوط مستقیم برای تولید چند ضلعی معمولی (یعنی اشکال با طرف های مساوی و زوایای داخلی مساوی) همراه باشد. از این رو تمام چند ضلعی معمولی از دایره به طور منظم تقسیم می شوند. از نظر نمادین این ایده وحدت در تعدد را نشان می دهد - کل موجود در بسیاری از آنها (Burckhardt and Michaud ، 1976). مرکز همه جا به نامحدود و بی حد و حصر متصل است ، که در الگوهای بی پایان تکرار شده بر اساس حقایق ریاضی خالص و اشکال آرکیپال بی انتها بیان شده است.

از یک دایره به طور منظم تقسیم شده ، شبکه ای از نقوش ستاره به هم پیوسته می تواند به دنبال روشی شبیه به روش بیان شده در شکل 1 ساخته شود. این اصل هسته اصلی محدوده امکانات را تشکیل می دهد ، از جمله ترکیب ستاره ها با تعداد مختلف امتیاز در یک الگوی و امکان ساخت نقوش مختلف ستاره هندسی را فراهم می کند.

circles into stars process

الگوهای هندسی به طور سنتی با ابزارهای باستانی قطب نما و مستقیم (یک حاکم بدون علامت) ترسیم شد. اینها امکان ساخت فیزیکی آرمانهای اقلیدسی خط و دایره یا قوس را فراهم می کند. اکتشافی از تعامل خط و قوس منجر به نوعی ریاضیات بصری می شود که از آن یک زبان بصری متمرکز رشد کرده است. علیرغم ظاهر غالباً پیچیده الگوها ، عملاً آنها کاربردی از بدیهیات و فرضیه هایی هستند که توسط اقلیدس در یک سری از کتاب ها ، عناصر تعریف شده اند (بایرن و اوچسلین ، 2010). قضیه فیثاگوراس و مثلثات ساده نیز مبنای مفیدی برای درک الگوهای فراهم می کند.

طراحی هندسی اسلامی هم یک کاربرد عملی از اصول هندسی در تمرین صنایع دستی و همچنین یک شکل متافیزیکی بیان است. یک زبان بصری بسیار متنوع اما مداوم در یک گسترش جغرافیایی عظیم ، از اسپانیا تا آسیای میانه و یک بازه زمانی بیش از هزار سال توسعه یافته است. این بر اساس سنت های زینتی دیرینه و اکتشافات ریاضی ایران ، هند ، چین ، رم و یونان ساخته شده است که همه اینها اصول هندسی را در هنر و معماری خود گنجانیده اند.

یک ایده متداول وجود دارد که تمایل به هندسه در هنر اسلامی پاسخی به ممنوعیت بازنمایی اشکال فیگوراتیو است. این که یک تأثیر منفی می تواند منجر به شکوفایی چنین زبان بصری متنوع و پیشرفته شود ، بی عدالتی نسبت به پیشرفت منسجم این شکل هنری ایجاد می کند. شاید دقیق تر بگوییم که بازنمایی بصری تعداد از طریق هندسه جنبه های کلیدی معنویت اسلامی را به گونه ای ارتباط می دهد که بازنمایی های دنیای مادی هرگز نتوانسته است (بورکاردت و میشاد ، 1976 ؛ ویچمن و وید ، 2017). در حالی که این یک جنبه جالب در توسعه طراحی هندسی اسلامی به عنوان یک کل است ، این مقاله به توسعه و استفاده از واژگان اشکال هندسی در الگوی زینتی می پردازد.

ایجاد یک واژگان بصری

در طی پنج سال گذشته ، تحقیقات تصویری من بر طراحی هندسی اسلامی متمرکز شده است و من برنامه آن را تا حد زیادی از طریق نقاشی ، چاپ و انیمیشن بررسی کرده ام. در اینجا من توسعه یک پروژه در حال انجام را ارائه خواهم داد که به من اجازه داده است تا امکانات ساختاری هندسه را در یک چارچوب بصری و تحت رهبری کشف کنم. همچنین به من این امکان را داده است که به یک سنت باستانی طراحی بپردازم و با ابزارهای موجود امروز و امکاناتی که ارائه می دهند ، آن را کشف کنم.

این پروژه با تحقیق در مورد خانواده ای از الگوهای که تقارن پنج برابر را نشان می دهند ، آغاز شد (یعنی همین عناصر پنج بار هنگام چرخش در اطراف یک مرکز مشترک تکرار می شوند). اولین مسئله ای که من با آن روبرو شدم این بود که چگونه نقوش کاشی بر اساس این تقارن ، به عنوان مثال ، ستاره ده اشاره شده [شکل 1]. تنها چند ضلعی معمولی که می تواند هواپیمای دو بعدی را به خودی خود کاشی کند ، مثلث ، مربع و شش ضلعی است. تلاش برای کاشی پنتاگون ها یا دهکون ها (یک چند ضلعی ده طرفه معمولی) منجر به شکاف هایی می شود که برای پر کردن آنها به شکل های دیگر نیاز دارند [شکل 2]. Johannes Kepler (Kepler et al. ، 1997) و Albrecht Dürer (Dürer and Strauss ، 1977) هر دو مجذوب مشکل کاشی پنج ضلعی شدند و تعدادی از اشکال اضافی را کشف کردند که می توانند با پنتاگون و DeCagon ترکیب شوند تا هواپیما را کاشی کنند.

Figure 2 - An attempt to tile pentagons on the two-dimensional plane

ایده کاشی کردن چند ضلعی های حاصل از پنتاگون و دكاگون اساس یك روش ارائه شده توسط E. H. Hankin برای ساخت الگوهای ستاره اسلامی که وی را "چند ضلعی در تماس" نامید (Hankin ، 1925). با تکیه بر این ، فیزیکدانان پیتر لو و پل اشتاینهاردت ارتباط بین الگوهای اسلامی و سپس کریستال های شبه دوره ای که اخیراً کشف شده اند که ساختارهای مرتب شده را بدون تکرار دوره ای نشان می دهند ، بررسی کردند (لو و اشتاینهارد ، 2007). لو و اشتاینهارت مجموعه ای از کاشی ها را برجسته می کنند که به عنوان کاشی های Girih شناخته می شوند [شکل 3]. این موارد را می توان در ترکیب برای کاشی های بی وقفه هواپیمای دو بعدی و بدون شکاف استفاده کرد.

Figure 3 - Girih tiles

اگرچه هیچ شواهد قطعی در مورد یک روش خاص در مورد چگونگی ساخت این الگوهای از لحاظ تاریخی وجود ندارد ، یکی از مهمترین اسناد موجود در درک الگوهای هندسی اسلامی ، Topkapı ، یک راهنمای طراحی قرن پانزدهم است که در سال 1986 کشف شده و در حال حاضر در آن قرار دارد. در موزه کاخ Topkapı ، استانبول. این روشهای خاص ساخت و ساز را بیان نمی کند بلکه سرنخ هایی را ارائه می دهد که مورد تجزیه و تحلیل و تفسیر قرار گرفته است ، مهمترین آنها توسط Gülru necipoğlu (Necipoğlu ، 1996).

Topkapi scroll

خطوط قرمز نقطه ای که از پیمایش Topkapi به نقاشی نشان داده شده است [شکل 4] نشانگر کاشی کاری Girih است که نشان می دهد این روش حداقل 600 صد سال پیش توسط طراحان و صنعتگران اسلامی در مورد آن شناخته شده و به طور خلاقانه استفاده شده است. این مجموعه از اشکال دارای زوایای داخلی است که چند برابر 36 درجه (1/10 یک دایره) است و می تواند برای پر کردن هواپیمای دو بعدی به روش های نامتناهی از روش ها استفاده شود. خطوط تزئینی در این کاشی ها به گونه ای که آنها در یک زاویه ثابت در قسمت میانی لبه ها قرار می گیرند ، امکان تولید طرح های الگوی پیچیده را فراهم می کند [شکل 5].

Figure 5 - A patte generated from decorated girih tiles

با مطالعه این منابع به عنوان اساس یک سیستم تولیدی برای خانواده ای با الگوهای بی پایان متغیر مبتنی بر تقارن چرخشی پنج برابر ، فهمیدم که چاپ چاپ یک روش ایده آل برای بررسی امکانات این سیستم کاشی کاری ماژولار است. از آنجا که چاپ چاپ یک فرآیند طبیعی بازتابنده است که امکان ایجاد یک درک بصری را از طریق عمل ساخت آن ایجاد می کند ، یک وسیله نقلیه ایده آل برای اکتشاف هندسی است ، یک فرآیند مشابه بازتابنده که به فرد امکان می دهد مستقیماً با و تجربه بیان بصری تعداد درفضا. با استفاده از یک برش لیزر ، من توانستم به طور دقیق و به سرعت کپی های کاشی ها را با فرمت تولید کنم که خود را به خوبی به چاپ امداد رسانی می کند.[شکل 6].

Figure 6 - Laser-cut wooden patte tiles Figure 7: Relief print using laser-cut tiles

از اولین چاپی که در این سری ساخته ام [شکل 7] ، متوجه شدم که چگونه لبه های قابل مشاهده کاشی های Girih جریان الگوی را در تصویر چاپی قطع می کند. این من را به یاد اکتشافی از الگوهای پنج برابر که من در یک پیوست در کتاب داود ساتون (Sutton ، 2007) دیده بودم ، با تمرکز بر روی اشکال که الگوهای را تشکیل می دهد ، یادآوری کرد. واژگان اشکال نشان داده شده در شکل 8 اساس یک رویکرد مدولار دیگر برای تولید الگوهای را تشکیل می دهند ، که کاشی کاری نامرئی زیرین را نادیده می گیرد و روی خود ماژول های الگوی متمرکز می شود. واژگان ساده است اما امکانات زبان پیچیده است.

Figure 8 - An initial oamental vocabulary

کاربرد واژگان

Figure 9 - Collapse, Relief print from laser-cut tiles, 2016

با تعریف این واژگان هندسی اشکال ، من شروع به کشف زبان های الگوی حاصل از اشکال بهم پیوسته کردم. با چسباندن کاشی های اکریلیک فردی به پشتی چسب برای ایجاد طرح های بزرگتر ، یک سیستم جامد برای ایجاد چاپ های امدادی از طرح ها پیدا کردم.

چاپ از کاشی های برش لیزر از آنجا که فرآیند آهنگسازی کاشی ها در طرح ها با استفاده از LetterPress برای تهیه و چاپ جملات از نوع ارتباط دارد ، ارتباط بیشتری به زبان دارد. طرح های حاصل نیز ترکیب کلمات را به شعر یا یادداشت ها به موسیقی می بخشد. استفاده از رنگ مربوط به استفاده از Intonation در زبان گفتاری و تایم صدا است و یک ترکیب را به یک قلمرو بیانگر تر تبدیل می کند. جمع آوری جهانی بودن اشکال که واژگان را با پتانسیل بیان خلاق از طریق متوسط و رنگ تشکیل می دهند ، به هنرمند این امکان را می دهد تا صدای خود را برای برقراری ارتباط مفاهیم بی انتها اضافه کند.

Figure 10 - Language (a), Relief print from laser-cut tiles, 2018

طراح در انجام یک قطب نما دستی و ساخت و ساز مستقیم ، طراح در تلاش برای کمال است اما به طور طبیعی ، دستیابی به این امر غیرممکن است. اگرچه کاردستی در استفاده از ابزارهای دیجیتال غالباً نادیده گرفته می شود ، نسخه های دیجیتالی این الگوهای تکرار شونده سیستماتیک می توانند منجر به نمایش های بی جان شوند زیرا می توان از بین رفتن لمس انسان از بین رفت. حرکت از پشتی دیجیتال به آنالوگ با آهنگسازی و چاپ کاشی های ساخته شده دیجیتالی با دست دوباره ، برخی از ناسازگاری و لرزش را به نتیجه تبدیل می کند. در عمل خلاقانه ، من اغلب بین فرآیندهای دیجیتالی و آنالوگ ، یک منطقه مبهم و پر از پتانسیل ، نوسان می کنم.

Figure 11 - Elements of a second, related vocabulary Figure 12 - Vocabulary, 2018, Screenprint, Dimensions

با استفاده از زوایای مختلف در لبه های کاشی ها ، یک واژگان از نزدیک مرتبط می تواند توسعه یابد [شکل 11]. شکل 12 دو واژگان را به همراه چهار شکل اضافی ارائه می دهد که شکاف بین این دو را نشان می دهد و الگوهای ترکیب هر دو را فراهم می کند. با داشتن یک واژگان گسترده از اشکال که به عنوان کاشی های اکریلیک بریده شده بود ، توانستم از طریق رسانه چاپ به کاوش عملی امکانات غنی از این اشکال به عنوان یک زبان بصری مراجعه کنم.

Figure 13 - Language (b), Relief print from laser-cut tiles, 2016

بسیار ممکن است که صنعتگران گذشته عناصر این واژگان را مانند یک معما به عنوان یک روش جایگزین برای قطب نما و ساخت مستقیم برای کشف الگوی ، به ویژه هنگام کار با کاشی های سرامیکی از پیش برش ، جمع کنند. اما در حالی که رویکرد قطب نما و مستقیم ، زیر مجموعه کل شروع را با یک دایره به طور مرتب تقسیم شده تشویق می کند ، یک رویکرد مدولار و پازل مانند به دور دیگر کار می کند ، با شروع قطعات و جمع کردن کل. من فهمیدم که کار از کل به بسیاری از افراد یا از بسیاری از افراد به کل منجر به یک تجربه متفاوت و درک متفاوت از هندسه اساسی می شود. مربوط به رویکرد مدولار به فن آوری های اخیر چاپ و ساخت دیجیتال ، برای من روشی مثمر ثمر برای ترجمه درک نظری به کاربرد هنری عملی بوده است.

این واژگان دارای خصوصیات خاصی هستند که ضمن حفظ سادگی ظریف ، چنین پتانسیل متنوعی را به آنها می بخشد. پنتاگون و دکگون ، که اساس این واژگان را تشکیل می دهند ، با PHI ارتباط نزدیکی دارند ، تعداد غیرقابل انکار که نسبت آشنایی را که به بخش طلایی شناخته می شود ، تعریف می کند. یک شماره غیرقابل تحمل یا غیرمنطقی است که نمی توان دقیقاً به عنوان یک عدد اعشاری تعریف کرد و به تعداد نامحدودی از مکان های اعشاری غیر تکرار برطرف می شود.

اتصالات بین بخش طلایی ، دنباله فیبوناچی و فرم طبیعی به طور گسترده ای مورد بحث قرار گرفته است. استفاده از آنها به عنوان یک جنبه اساسی ترکیب در طول تاریخ هنر و معماری (C. F. Olsen ، 2009 ، Elam ، 2001). بخش طلایی به عنوان نسبت الهی در کتاب به همین نام توسط لوکا پاسیولی و لئوناردو داوینچی توصیف شده است ، شاید به این دلیل که بر ساختار بسیاری از پدیده های طبیعی که به طور طبیعی اتفاق می افتد ، از نسبت های چهره انسان (همانطور که در نقاشی داوینچی شرح داده شده است ، حاکم است. مرد ویترووی) به حرکت سیارات. افلاطون بخش طلایی را کلید کیهان و مهمترین روابط ریاضی دانست. این که این بخش تعریف شده و مداوم ، زیربنای خانواده پنج گانه الگوهای ، بینشی از این دلیل که واژگان های حاصل از آن بسیار موجز هستند ، اما در عین حال متنوع در کاربرد آنها هستند ، به ما می دهد.

و همچنین ارائه یک واژگان ساده از اشکال که می تواند به روش های مختلف بی شماری پیکربندی شود ، روابط طلایی ذاتی ما را به سمت الگوهای خودی سوق می دهد که در آن می توانیم شکل های یکسانی را در مقیاس های مختلف در یک الگوی ظاهر کنیم (همانطور که در خطوط قرمز جسورانه نشان داده شده است. در شکل 4 و در طراحی در شکل 14). این نمونه ای از معنایی است که به صورت قدرتمند و به سادگی از طریق محیط بصری منتقل می شود. macrocosm در میکروسکوپ نشان داده شده است ، شبیه به نحوه آینه مارپیچ یک کهکشان در مارپیچ یک پوسته حلزون.

Figure 14 - Dual Level Patte, gold foil and black toner on cartridge paper, 2018

زبانی متفاوت که در مکانی متفاوت ایجاد شده است

در مراکش ، طراحی هندسی یک دغدغه مرتبط اما متفاوت را بر اساس تقارن چهار برابر به جای پنج برابر ایجاد کرد. واژگان حاصل از ستاره هشت نقطه ای گرفته شده است (Castéra ، Peuriot and Ploquin ، 1999). از نظر ریاضی ، این اشکال بر اساس یک شماره غیرقابل تحمل دیگر ، √ 2 است. اگر سمت یک مربع به عنوان 1 تعریف شود ، کاربرد قضیه فیثاگوراس به ما می گوید که مورب √2 است. تعامل بین 1 و √2 پایه و اساس یک زبان بسیار غنی از اشکال دیگر را فراهم می کند. نسبت 1: 1+√2 یک منبع کمتر شناخته شده اما به همان اندازه متنوع از طراحی زینتی است که به عنوان نسبت نقره شناخته می شود (ویسشتاین ، 2019). این ویژگی حاوی خصوصیات مقیاس مشابه با بخش طلایی است اما به جای پنتاگون و دکگون ، از نزدیک به مربع و هشت ضلعی وصل می شود. من یک فرآیند مشابه را با این واژگان متناوب ، دوباره کاشی های لیزر برش و چاپ امداد از اینها به کار بردم تا درک خصوصیات ذاتی آن را توسعه دهم.

Figure 15: Fourfold vocabulary and print, Relief print from laser-cut tiles, 2016

Schwaller de Lubicz در مورد این ایده که اعداد دارای خصوصیات و همچنین مقادیر واضح تری هستند ، بحث می کند (Schwaller de Lubicz ، 1987). تفاوت کیفی بین هشت و ده در ریتم های مختلف بصری که خود را در این الگوهای در مقایسه با سیستم پنج گانه نشان می دهد ، مشهود است.

در محدوده یک سیستم ساختاری مانند زبان می توان ایده های جدید را بیان کرد و از طریق اکتشاف این واژگان هندسی به عنوان یک زبان بصری ، من منبع غنی از بیان خلاق را کشف کردم.

Figure 16 - Collection of prints, Relief prints and embossings from laser-cut tiles, 2016-19

نتیجه

تعامل فرآیندهای دیجیتالی و آنالوگ در این پروژه گفتگو را ایجاد می کند که از طریق آن فرآیندها و نتایج منحصر به فرد بوجود می آیند. از طریق انجام این تحقیقات بصری ، فهمیدم که آنالوگ و دیجیتال ، سنتی و معاصر ، تعمق و تحلیلی ، عناصر مخالف نیستند بلکه موارد مکمل هستند که امکان اکتشاف کامل و عمیق از هندسه را به عنوان یک زبان خلاق فراهم می کند. با مشارکت در این فرآیند و در نظر گرفتن این نکات توانسته ام درک نظری را به کاربرد عملی تبدیل کنم. زیبایی هندسه به عنوان پایه و اساس واژگان طراحی ، توانایی آن در نشان دادن الگوهای شماره ای است که بر ساختار جهان حاکم است. از طریق تجزیه و تحلیل هنری و کاربرد این واژگان هندسی است که ما می توانیم خصوصیات بصری تعداد در فضا و معنی آنها را درک کنیم. برای بیان چیزی از زیبایی هماهنگ طبیعت و تشویق تأمل در مورد آن. امکانات روزافزون در روشهای کاربرد و بیان این اشکال ، چه سنتی و چه معاصر ، یک منبع غیرقابل توصیف را برای این کار به هنرمند خلاق ارائه می دهد.

منابع

Bragdon ، C. (1915). تزئینات پروژکتورروچستر ، نیویورک: The Manas Press ، P7.

Burckhardt ، T. and Michaud ، R. (1976). هنر اسلام ؛زبان و معنی.[لندن]: شرکت انتشارات جشنواره جهان اسلام Ltd.

Bye ، O. and Oechslin ، W. (2010). شش کتاب اول عناصر اقلیدس. Köln: Taschen.

Castéra ، J. ، Peuriot ، F. and Ploquin ، P. (1999). Arabesques. Courbevoie: Acr.

Dürer ، A. and Strauss ، W. (1977). کتابچه راهنمای نقاشنیویورک: کتابهای Abaris.

ایلام ، K. (2001). هندسه طراحی. نیویورک ، N. Y: مطبوعات معماری پرینستون.

El-Said ، I. and Parman ، A. (1976). مفاهیم هندسی در هنر اسلامی. لندن: میخانه Trust و Scorpion Festival World of Islam.

Hankin ، E. H. (1925). ترسیم الگوهای هندسی در هنر ساراکنیک. خاطرات بررسی باستان شناسی هند ، دولت هند ، شعبه انتشارات مرکزی.

Kepler ، J. ، Aiton ، E. ، Duncan ، A. and Field ، J. (1997). هماهنگی جهان.[فیلادلفیا ، پا.]: انجمن فلسفی آمریکا.

لو ، پ. و استینهارد ، ص. (2007). کاشی کاری های ده ضلعی و شبه کریستالی در معماری اسلامی قرون وسطایی. علم ، 315 (5815).

Necipoğlu ، G. (1996). Topkapı Scroll - هندسه و تزئینات در معماری اسلامی ، سانتا مونیکا: مرکز گتی برای تاریخ هنر و علوم انسانی.

اولسن ، س. (2009). بخش طلاییگلستونبری ، سامرست: کتابهای چوبی.

Pacioli ، L. (2014). De Divina Bectiptate (به نسبت الهی): Facsimile (به رنگ سیاه و سفید) از نسخه اصلی 1509. CreateSpace Platform Platering Independent.

افلاطون ، لی ، H. و یوهانسن ، T. (2008). Timaeus و Critias. لندن: پنگوئن.

Schwaller de Lubicz ، R. (1987). مطالعه اعداد: راهنمای ایجاد مداوم جهان ، روچستر ، VT: سنت های داخلی بین المللی.

Sutton ، D. (2007). طراحی اسلامی. گلستونبری ، سامرست: کتابهای چوبی ، p54.

Weisstein ، E. (2019). نسبت نقره - از Wolfram Mathworld.[آنلاین] mathworld. wolfram. com. موجود در: http://mathworld. wolfram. com/silverratio. html

Wichmann ، B. and Wade ، D. (2017). طراحی اسلامی: یک رویکرد ریاضی. چم: انتشارات بین المللی اسپرینگر.

کپی رایت برای همه تصاویر و تصاویر متعلق به نویسنده است: © Ameet Hindocha 2019.

این را به اشتراک بگذارید:

  • برای به اشتراک گذاشتن در فیس بوک کلیک کنید (در پنجره جدید باز می شود)
  • برای به اشتراک گذاشتن در LinkedIn کلیک کنید (در پنجره جدید باز می شود)
  • برای به اشتراک گذاشتن در Pinterest کلیک کنید (در پنجره جدید باز می شود)
  • بیشتر
  • برای به اشتراک گذاشتن در جیب کلیک کنید (در پنجره جدید باز می شود)
  • برای به اشتراک گذاشتن در Reddit کلیک کنید (در پنجره جدید باز می شود)
  • برای ارسال ایمیل به یک دوست کلیک کنید (در پنجره جدید باز می شود)
مقالات آموزش فارکس...
ما را در سایت مقالات آموزش فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : بهزاد فراهانی بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1402 ساعت: 16:57