شرکت: تنظیم ساختاری

ساخت وبلاگ

در امور مالی شرکت ، ما به طور کلی از شرکت استفاده خواهیم کرد تا به هر مشاغل ، بزرگ یا کوچک ، تولیدی یا خدمات ، خصوصی یا عمومی مراجعه کنیم. بنابراین ، یک فروشگاه مواد غذایی گوشه ای و مایکروسافت هر دو شرکت هستند. سرمایه گذاری های این شرکت بطور کلی دارایی است. اگرچه دارایی ها اغلب توسط حسابداران به دارایی های ثابت طبقه بندی می شوند ، که دارای دارایی های طولانی مدت و فعلی هستند که کوتاه مدت هستند ، ما یک طبقه بندی متفاوت را ترجیح می دهیم. دارایی هایی که این شرکت قبلاً در آن سرمایه گذاری کرده است ، دارایی نامیده می شود ، در حالی که آن دارایی هایی که انتظار می رود این شرکت در آینده سرمایه گذاری کند ، دارایی های رشد نامیده می شود. اگرچه ممکن است عجیب به نظر برسد که یک شرکت می تواند از سرمایه گذاری هایی که هنوز انجام نداده است ، ارزش خود را بدست آورد ، اما شرکت های با رشد بالا بخش عمده ای از ارزش خود را از این سرمایه گذاری های هنوز ساخته شده دریافت می کنند. برای تأمین مالی این دارایی ها ، شرکت می تواند از دو منبع پول جمع کند. این می تواند با قول سرمایه گذاران یک ادعا ثابت (پرداخت بهره) در مورد جریان نقدی که توسط دارایی ها ، با محدودیت یا نقشی محدود در اجرای روزمره تجارت ، از سرمایه گذاران یا موسسات مالی جمع می کند ، جمع کند. ما این نوع بودجه را برای بدهی طبقه بندی می کنیم. از طرف دیگر ، این می تواند یک ادعای باقیمانده در مورد جریان های نقدی ارائه دهد (یعنی سرمایه گذاران می توانند آنچه را که پس از پرداخت بهره از آن باقی مانده است دریافت کنند) و نقش بسیار بیشتری در عملکرد تجارت دارند. ما این عدالت را می نامیم. توجه داشته باشید که این تعاریف به اندازه کافی کلی برای پوشش هر دو شرکت خصوصی است ، جایی که بدهی ممکن است شکل وام های بانکی و حقوق صاحبان سهام را در اختیار داشته باشد ، پول خود مالک و همچنین شرکت های معامله شده عمومی است که در آن شرکت ممکن است اوراق قرضه صادر کند (برای افزایش بدهی)و سهام مشترک (برای افزایش سهام).

بنابراین ، در این مرحله ، ما می توانیم ترازنامه مالی یک شرکت را به شرح زیر بیان کنیم:

به تضاد بین این ترازنامه و ترازنامه حسابداری معمولی توجه داشته باشید.

ترازنامه حسابداری در درجه اول لیستی از دارایی های موجود است ، اگرچه شرایطی وجود دارد که دارایی های رشد ممکن است جای خود را در آن پیدا کنند. در یک کسب ، آنچه به عنوان حسن نیت ثبت می شود ، یک کنگره دارایی های رشد در شرکت هدف ، هم افزایی و پرداخت بیش از حد است.

اصول اول

هر رشته دارای اصول اول است که هر آنچه را که در آن انجام می شود حاکم و راهنمایی می کند. تمام امور مالی شرکت ها بر اساس سه اصل ساخته شده است که ما آن را به طور غیرقابل تصور ، اصل سرمایه گذاری ، اصل تأمین مالی و اصل سود سهام می نامیم. اصل سرمایه گذاری تعیین می کند که در آن مشاغل منابع خود را سرمایه گذاری می کنند ، اصل تأمین مالی حاکم بر ترکیبی از بودجه مورد استفاده برای تأمین بودجه این سرمایه گذاری ها است ، و اصل سود سهام به این سؤال پاسخ می دهد که چقدر درآمد باید دوباره به تجارت برگردد و چقدر به صاحبان بازگرددتجارت. این اصول اصلی مالی شرکت ها را می توان به شرح زیر بیان کرد:

in اصل سرمایه گذاری: سرمایه گذاری در دارایی ها و پروژه هایی که بازده بیشتری از حداقل نرخ موانع قابل قبول دارند. نرخ موانع باید برای پروژه های ریسک پذیر بالاتر باشد و باید منعکس کننده مخلوط تأمین مالی استفاده شده - مالکان (حقوق صاحبان سهام) یا وام گرفته شده (بدهی) باشد. بازده پروژه ها باید بر اساس جریان نقدی تولید شده و زمان این جریان نقدی اندازه گیری شود. آنها همچنین باید عوارض جانبی مثبت و منفی این پروژه ها را در نظر بگیرند.

indure اصل تأمین مالی: یک ترکیب تأمین مالی (بدهی و حقوق صاحبان سهام) را انتخاب کنید که ارزش سرمایه گذاری های انجام شده را به حداکثر برساند و تأمین مالی را با ماهیت دارایی های تأمین شده مطابقت دهد.

in اصل سود سهام: اگر سرمایه گذاری کافی وجود نداشته باشد که نرخ مانع را بدست آورد ، پول نقد را به صاحبان تجارت برگردانید. در مورد یک شرکت معامله شده عمومی ، شکل بازده - سودمندی یا بازپرداخت سهام - به آنچه سهامداران ترجیح می دهند بستگی دارد.

هنگام تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری ، تأمین مالی و سود سهام ، امور مالی شرکت ها یک ذهنیت نسبت به هدف نهایی است که فرض می شود حداکثر ارزش تجارت را به حداکثر می رساند. این اصول اول مبنایی را ارائه می دهد که از آن ما مدل ها و نظریه های بی شماری را که شامل امور مالی مدرن شرکت ها است ، استخراج خواهیم کرد ، اما آنها نیز اصول عوام هستند. این تصور باورنکردنی از نظر ما تصور می شود که تا زمان تأمین مالی شرکت ها به عنوان یک رشته منسجم که فقط از چند دهه قبل شروع نشده است ، افرادی که مشاغل را اداره می کردند ، به طور تصادفی تصمیم می گرفتند و هیچ اصولی برای اداره تفکر خود تصمیم گیری می کردند. بازرگانان خوب در سنین بالا همواره اهمیت این اصول اول را به رسمیت می شناختند و به آنها پایبند بودند ، هرچند به روش های بصری. در حقیقت ، یکی از طنزهای اخیر این است که بسیاری از مدیران شرکتهای بزرگ و احتمالاً پیشرفته با دسترسی به آخرین فناوری مالی شرکت ها ، این اصول اساسی را از دست داده اند.

هدف شرکت

هیچ رشته ای نمی تواند با گذشت زمان و بدون یک هدف متحد ، به طور منسجم توسعه یابد. رشد نظریه مالی شرکت ها را می توان در انتخاب یک هدف واحد و توسعه مدل های ساخته شده در این هدف ردیابی کرد. هدف در نظریه مالی متعارف شرکت هنگام تصمیم گیری ، به حداکثر رساندن ارزش تجارت یا شرکت است. در نتیجه ، هر تصمیمی (سرمایه گذاری ، مالی یا سود سهام) که ارزش یک تجارت را افزایش می دهد ، یک امر خوب در نظر گرفته می شود ، در حالی که تصمیمی که ارزش بنگاه را کاهش می دهد ، فقیر محسوب می شود. اگرچه انتخاب یک هدف مفرد ، امور مالی شرکت ها را با یک موضوع متحد و قوام داخلی فراهم کرده است ، اما با هزینه ای همراه است. تا حدی که شخص در این هدف خریداری می کند ، بخش اعظم آنچه نظریه مالی شرکت ها پیشنهاد می کند معقول است. با این حال ، تا حدی که این هدف ناقص است ، می توان ادعا کرد که تئوری ساخته شده بر روی آن نیز ناقص است. بسیاری از اختلافات بین نظریه پردازان مالی شرکت ها و سایرین (دانشگاهیان و همچنین پزشکان) را می توان برای دیدگاههای اساساً متفاوت در مورد هدف صحیح برای یک تجارت ردیابی کرد. به عنوان مثال ، برخی از منتقدین در امور مالی شرکت ها وجود دارند که معتقدند بنگاه ها باید چندین هدف داشته باشند که انواع منافع (سهامداران ، نیروی کار ، مشتریان) برآورده می شوند ، و افراد دیگری نیز وجود دارند که شرکت ها را بر آنچه که آنها ساده تر و بیشتر می دانند تمرکز می کننداهداف مستقیم ، مانند سهم بازار یا سودآوری.

با توجه به اهمیت این هدف برای توسعه و کاربرد تئوری مالی شرکت ها، مهم است که آن را با دقت بیشتری بررسی کنیم و به برخی از نگرانی ها و انتقادات بسیار واقعی که به دست آورده است بپردازیم: فرض بر این است که آنچه سهامداران در خود انجام می دهند. منفعت شخصی خود نیز به نفع شرکت است، گاهی اوقات به وجود بازارهای کارآمد وابسته است و اغلب نسبت به هزینه های اجتماعی مرتبط با حداکثر کردن ارزش کور است.

اصل سرمایه گذاری

شرکت ها منابع کمیاب دارند که باید بین نیازهای رقیب تخصیص داده شوند. اولین و مهمترین کارکرد تئوری مالی شرکت ها، ارائه چارچوبی برای شرکت ها برای اتخاذ این تصمیم عاقلانه است. بر این اساس، ما تصمیم‌های سرمایه‌گذاری را طوری تعریف می‌کنیم که نه تنها شامل آن‌هایی می‌شود که درآمد و سود ایجاد می‌کنند (مانند معرفی یک خط محصول جدید یا گسترش در یک بازار جدید)، بلکه آن‌هایی که باعث صرفه‌جویی در هزینه می‌شوند (مانند ایجاد یک سیستم توزیع جدید و کارآمدتر). علاوه بر این، ما استدلال می‌کنیم که تصمیم‌گیری در مورد میزان و چه مقدار موجودی نگهداری و اینکه آیا و چه مقدار اعتبار به مشتریان اعطا شود که به طور سنتی به عنوان تصمیمات سرمایه در گردش طبقه‌بندی می‌شوند، در نهایت تصمیمات سرمایه‌گذاری نیز هستند. در انتهای دیگر طیف، تصمیمات استراتژیک گسترده در مورد اینکه کدام بازارها باید وارد شوند و خرید شرکت های دیگر نیز می توانند تصمیمات سرمایه گذاری در نظر گرفته شوند. امور مالی شرکتی تلاش می کند بازده تصمیم سرمایه گذاری پیشنهادی را اندازه گیری کند و آن را با حداقل نرخ مانع قابل قبول مقایسه کند تا تصمیم بگیرد که آیا پروژه قابل قبول است یا خیر. نرخ مانع باید برای پروژه‌های پرریسک‌تر تعیین شود و باید ترکیب مالی مورد استفاده، یعنی وجوه مالک (صاحب سهام) یا پول قرض‌شده (بدهی) را منعکس کند. در بحث ریسک و بازده، این فرآیند را با تعریف ریسک و تدوین رویه ای برای اندازه گیری ریسک آغاز می کنیم. در مدل‌های ریسک و بازده، ما این معیار ریسک را به یک نرخ با مانع، یعنی حداقل نرخ بازده قابل قبول، هم برای کل مشاغل و هم برای سرمایه‌گذاری‌های فردی تبدیل می‌کنیم.

با تعیین نرخ موانع ، ما توجه خود را به اندازه گیری بازده سرمایه گذاری تبدیل می کنیم. در تجزیه و تحلیل پروژه ها ، ما سه روش جایگزین برای اندازه گیری بازده را ارزیابی می کنیم-درآمد حسابداری متعارف ، جریان نقدی و جریان نقدی با وزن زمان (جایی که ما هم در نظر داریم جریان های نقدی چقدر بزرگ هستند و چه زمانی پیش بینی می شود وارد شوند). در برنامه های افزودنی این تجزیه و تحلیل ، ما برخی از هزینه های جانبی بالقوه را در نظر می گیریم که ممکن است در هیچ یک از این اقدامات ، از جمله هزینه هایی که ممکن است برای سرمایه گذاری های موجود با استفاده از یک سرمایه گذاری جدید و مزایای جانبی مانند گزینه های ورود به سیستم جدید ایجاد شود ، اسیر نشوید. بازارها و گسترش خطوط تولیدی که ممکن است در سرمایه گذاری های جدید تعبیه شود و هم افزایی ، به ویژه هنگامی که سرمایه گذاری جدید کسب یک شرکت دیگر است.

اصل تأمین مالی

هر مشاغل ، هر چقدر هم بزرگ و پیچیده باشد ، در نهایت با ترکیبی از پول وام گرفته شده (بدهی) و وجوه مالک (حقوق صاحبان سهام) تأمین می شود. با وجود یک شرکت تجاری عمومی ، بدهی ممکن است به شکل اوراق قرضه باشد و سهام عدالت معمولاً سهام مشترک است. در یک تجارت خصوصی ، بدهی به احتمال زیاد وام های بانکی است و پس انداز یک مالک نمایانگر حقوق صاحبان سهام است. اگرچه ما ترکیب موجود بدهی و عدالت و پیامدهای آن را برای حداقل نرخ موانع قابل قبول به عنوان بخشی از اصل سرمایه گذاری در نظر می گیریم ، این سؤال را باز می کنیم که آیا ترکیب موجود در بخش اصل تأمین مالی مناسب است یا خیر. ممکن است محدودیت های نظارتی و سایر محدودیت های دنیای واقعی در ترکیب تأمین مالی که یک تجارت می تواند از آن استفاده کند وجود داشته باشد ، اما فضای کافی برای انعطاف پذیری در این محدودیت ها وجود دارد. ما با نگاهی به طیف وسیعی از گزینه هایی که برای مشاغل خصوصی و شرکت های معامله شده عمومی بین بدهی و حقوق صاحبان سهام وجود دارد ، بحث در مورد روش های تأمین مالی را آغاز می کنیم. سپس با توجه به عملکرد عینی حداکثر رساندن ارزش شرکت ، به این سؤال می پردازیم که آیا ترکیب موجود در تأمین مالی مورد استفاده یک تجارت بهینه است. اگرچه تجارت بین مزایا و هزینه های وام در ابتدا به صورت کیفی برقرار می شود ، اما ما همچنین به دو رویکرد کمی برای رسیدن به ترکیب بهینه نگاه می کنیم. در رویکرد اول ، ما شرایط خاصی را که در آن مخلوط تأمین مالی بهینه است ، بررسی می کنیم که حداقل نرخ موانع قابل قبول را به حداقل می رساند. در رویکرد دوم ، ما به تأثیرات بر ارزش محکم تغییر ترکیب تأمین مالی می پردازیم.

هنگامی که ترکیب تأمین مالی بهینه با مورد موجود متفاوت است ، ما بهترین راه های رسیدن به جایی را که ما هستیم (ترکیب فعلی) تا جایی که دوست داریم (بهینه) باشیم ، ترسیم می کنیم و با در نظر گرفتن فرصت های سرمایه گذاری که شرکت در نظر گرفته می شود. دارای و نیاز به پاسخ های به موقع ، یا به این دلیل که شرکت یک هدف تصرف است یا در معرض تهدید ورشکستگی است. با بیان ترکیب تأمین مالی بهینه ، ما توجه خود را به نوع تأمین مالی یک تجارت باید از آن استفاده کنیم ، مانند اینکه آیا باید بلند مدت باشد یا کوتاه مدت ، خواه پرداخت های تأمین مالی باید ثابت باشد یا متغیر باشد و اگر متغیر باشد.، چه چیزی باید عملکردی باشد. با استفاده از یک گزاره اساسی که یک شرکت ریسک خود را از تأمین مالی به حداقل می رساند و ظرفیت خود را برای استفاده از وجوه وام گرفته شده به حداکثر می رساند اگر بتواند جریان نقدی بدهی را به جریان نقدی موجود در دارایی های تأمین شده مطابقت دهد ، ما ابزار تأمین مالی مناسب را برای یک طراحی می کنیممحکمسپس ملاحظات اضافی مربوط به مالیات و مانیتورهای خارجی (تحلیلگران تحقیق و تحقیق سهام و آژانس های رتبه بندی) را اضافه می کنیم و در مورد طراحی تأمین مالی به نتیجه گیری جدی می رسیم.

اصل سود سهام

بدون شک اکثر مشاغل دوست دارند فرصت های سرمایه گذاری نامحدودی داشته باشند که بازده بیش از نرخ موانع خود را به همراه داشته باشد ، اما همه مشاغل رشد و بالغ می شوند. در نتیجه ، هر شغلی که شکوفا می شود به مرحله ای از زندگی خود می رسد که جریان نقدی حاصل از سرمایه گذاری های موجود بیشتر از بودجه مورد نیاز برای سرمایه گذاری های خوب باشد. در آن مرحله ، این تجارت باید راه هایی برای بازگرداندن پول اضافی به مالکان پیدا کند. در مشاغل خصوصی ، این فقط ممکن است مالک بخشی از بودجه خود را از تجارت خارج کند. در یک شرکت بازرگانی عمومی ، این شامل پرداخت سود سهام یا خرید سهام است. بحث در مورد سیاست سود سهام ، ما تجارت اساسی را معرفی می کنیم که تعیین می کند که آیا پول نقد باید در یک تجارت باقی بماند یا از آن خارج شود. برای سهامداران در بنگاه های معامله شده عمومی ، ما توجه می کنیم که این تصمیم اساساً یکی از این است که آیا آنها به مدیران شرکت ها با پول نقد خود اعتماد دارند و بخش اعظم این اعتماد براساس این است که این مدیران در گذشته سرمایه گذاری کرده اند. سرانجام ، ما گزینه های موجود برای یک شرکت را برای بازگشت دارایی ها به صاحبان خود-به وجود می آید ، بازپرداخت سهام و اسپین آف-در نظر می گیریم و بررسی می کنیم که چگونه بین این گزینه ها انتخاب کنید.

تصمیمات مالی شرکت ، ارزش شرکت و ارزش عدالت

اگر عملکرد عینی در امور مالی شرکت به حداکثر رساندن ارزش شرکت باشد ، نتیجه می گیرد که ارزش شرکت باید با سه تصمیم مالی شرکت ها بیان شود - سرمایه گذاری ، تأمین مالی و تصمیمات سود سهام. پیوند بین این تصمیمات و ارزش شرکت را می توان با تشخیص اینکه ارزش یک شرکت ارزش فعلی جریان های نقدی مورد انتظار خود است ، با تخفیف با نرخی که نشان دهنده ریسک بودن پروژه های بنگاه است و هم مخلوط تأمین مالی استفاده می شود ، انجام شود. برای تأمین مالی آنها. سرمایه گذاران انتظارات در مورد جریان نقدی آینده را بر اساس جریان نقدی فعلی مشاهده شده و رشد آینده مورد انتظار ، که به نوبه خود به کیفیت پروژه های شرکت (تصمیمات سرمایه گذاری آن) و مبلغی که دوباره به تجارت (تصمیمات سود سهام آن) وارد می شود ، بستگی دارد. تصمیمات تأمین مالی بر ارزش یک شرکت از طریق نرخ تخفیف و هم به طور بالقوه از طریق جریان نقدی مورد انتظار تأثیر می گذارد.

این فرمولاسیون مرتب از ارزش با تعامل بین تصمیمات سرمایه گذاری ، تأمین مالی و سود سهام و تضاد منافع که بین سهامداران و وام دهندگان به شرکت ، از یک طرف و سهامداران و مدیران بوجود می آید ، مورد آزمایش قرار می گیرد. ما مدلهای اساسی موجود برای ارزش گذاری یک شرکت و حقوق آن را معرفی می کنیم و آنها را با تصمیمات مدیریتی در مورد سیاست سرمایه گذاری ، مالی و سود سهام مرتبط می کنیم. در این فرآیند ، ما عوامل تعیین کننده ارزش و چگونگی افزایش شرکت ها می توانیم ارزش خود را بررسی کنیم.

برخی از گزاره های اساسی در مورد امور مالی شرکت

چندین استدلال اساسی وجود دارد که ما در این بحث بارها و بارها مطرح خواهیم کرد:

1. امور مالی شرکت دارای یک قوام داخلی است که از انتخاب خود برای به حداکثر رساندن ارزش شرکت به عنوان تنها عملکرد عینی و وابستگی آن به چند اصل بستر جریان می یابد: ریسک باید پاداش داده شود ، جریان نقدی بیش از درآمد حسابداری اهمیت دارد ، بازارها به راحتی فریب نمی خورند، و هر تصمیمی که یک شرکت می گیرد ، بر ارزش خود تأثیر می گذارد. امور مالی شرکت باید به جای مجموعه ای از تصمیمات ، به عنوان یک کل یکپارچه تلقی شود. تصمیمات سرمایه گذاری به طور کلی بر تصمیمات تأمین مالی تأثیر می گذارد و برعکس. تصمیمات تأمین مالی اغلب بر تصمیمات سود سهام تأثیر می گذارد و برعکس. اگرچه شرایطی وجود دارد که تحت این تصمیمات ممکن است مستقل از یکدیگر باشد ، اما این به ندرت در عمل اتفاق می افتد. بر این اساس ، بعید است که بنگاه هایی که با مشکلات خود به صورت جزئی برخورد می کنند ، این مشکلات را برطرف کنند. به عنوان مثال ، بنگاهی که سرمایه گذاری های ضعیفی انجام می دهد ممکن است به زودی با یک مشکل سود سهام (با بودجه کافی برای پرداخت سود سهام) و یک مشکل تأمین مالی (زیرا کاهش درآمد ممکن است تأمین هزینه های بهره را برای آنها دشوار کند).

3. امور مالی شرکت برای همه اهمیت دارد. تقریباً هر تصمیمی که توسط یک تجارت گرفته شود ، جنبه مالی شرکت وجود دارد. اگرچه همه برای همه مؤلفه های مالی شرکت ها استفاده نخواهند کرد ، اما همه حداقل برای بخشی از آن استفاده می کنند. مدیران بازاریابی ، استراتژیست های شرکت ها ، مدیران منابع انسانی و مدیران فناوری اطلاعات همه روزه تصمیمات مالی شرکت ها را می گیرند و اغلب آن را درک نمی کنند. درک مالی شرکت به آنها کمک می کند تا تصمیمات بهتری بگیرند.

4- امور مالی شرکت سرگرم کننده است. به نظر می رسد این بلندترین ادعای همه است. از این گذشته ، بیشتر افراد امور مالی شرکت ها را با شماره ها ، بیانیه های حسابداری و تجزیه و تحلیل های سختگیرانه مرتبط می کنند. اگرچه امور مالی شرکت در تمرکز آن کمی است ، اما یک مؤلفه قابل توجه تفکر خلاق در ارائه راه حل هایی برای مشکلات مالی که مشاغل با آن روبرو هستند وجود دارد. تصادفی نیست که بازارهای مالی زمینه تولید نوآوری و تغییر باقی می مانند.

5- بهترین راه برای یادگیری امور مالی شرکت استفاده از مدل ها و نظریه های خود برای مشکلات دنیای واقعی است. اگرچه نظریه ای که طی چند دهه گذشته توسعه یافته است چشمگیر است ، اما آزمایش نهایی هر نظریه کاربردی است. همانطور که استدلال خواهیم کرد ، بسیار (اگر نه همه) این تئوری را می توان برای شرکت های واقعی اعمال کرد و نه فقط برای نمونه های انتزاعی ، اگرچه ما باید در این فرآیند سازش کنیم و فرضیاتی را انجام دهیم.

نتیجه

این مقدمه اولین اصولی را که حاکم بر امور مالی شرکت ها است ، تعیین می کند. اصل سرمایه گذاری مشخص می کند که مشاغل فقط در پروژه هایی سرمایه گذاری می کنند که بازدهی دارند که از نرخ موانع فراتر می رود. اصل تأمین مالی نشان می دهد که ترکیب تأمین مالی مناسب برای یک شرکت ، چیزی است که ارزش سرمایه گذاری های انجام شده را به حداکثر می رساند. اصل سود سهام مستلزم آن است که پول نقد بیش از پروژه خوب به صاحبان بازگردانده شود. این اصول اصلی برای امور مالی شرکت ها است.< Pan> 5. بهترین راه برای یادگیری امور مالی شرکت استفاده از مدل ها و نظریه های خود برای مشکلات دنیای واقعی است. اگرچه نظریه ای که طی چند دهه گذشته توسعه یافته است چشمگیر است ، اما آزمایش نهایی هر نظریه کاربردی است. همانطور که استدلال خواهیم کرد ، بسیار (اگر نه همه) این تئوری را می توان برای شرکت های واقعی اعمال کرد و نه فقط برای نمونه های انتزاعی ، اگرچه ما باید در این فرآیند سازش کنیم و فرضیاتی را انجام دهیم.

مقالات آموزش فارکس...
ما را در سایت مقالات آموزش فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : بهزاد فراهانی بازدید : 45 تاريخ : شنبه 12 فروردين 1402 ساعت: 16:31